۰۴ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۲۷
۰
۰
Frzn
ارزشش را دارد از درخت انجیر بالا برویم تا شاید بتوانیم انجیری بچینیم.
این کار، بهتر از این است که زیر سایهاش دراز بکشیم و منتظر افتادن میوه بمانیم.
در هر حال، باید به استقبال خطر رفت...!
دخمه
ژوزه ساراماگو
۰۴ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۲۶
۰
۰
Frzn
دو اصل اساسی
۱_ سلامت شخصیت زوجین (وجود حداقل هایی از سلامت شخصیت)
۲_ تناسب شخصیت زوجین
لزوماً دو انسان سالم رابطه سالم باهم نخواهند داشت مثل دو مسافر که به دو مقصد متفاوت می روند ولی سوار یک ماشین اند.
مراحل انتخاب همسر
مرحله اول: بررسی معیارهای ظاهری غیرقابل پرسش؛ مانند زیبایی ظاهری ( این امر نسبی است)
نکته: هیچ معیاری نباید به خاطر معیار دیگری فدا شود و ظاهر برای همه افراد اهمیت دارد.
مرحله دوم: بررسی معیارهای غیرظاهری و قابل پرسش
مثل: تحصیلات-مذهب- سطح فرهنگی خانواده (اطلاعات بیوگرافی)
مرحله سوم: شناخت متقابل
هدف، شناخت لایه های پنهانی شخصیت است براساس زمان و تجربه و تعاملات استاندارد دوره آشنایی (3الی 6 ماه) 3 ماه برای کسانیکه شخصیت وابسته دارند و یا در فرهنگ های بسته تری هستند.
در این مرحله باید خانواده در جریان باشند اما ارتباط زیادی نداشته باشند (کنترل از راه دور)
مرحله چهارم: بررسی معیارهای حقیقی خوشبختی. شروع مشاوره ازدواج در این مرحله است.
در این مرحله 2 آیتم سلامت شخصیت و تناسب شخصیت بررسی می شود از طریق مصاحبه و آزمون
1- چرا میخواهم ازدواج کنم؟
موضع کنش: آگاهانه، آزادانه و هدفمند
موضع واکنش: مثل ترس از بالارفتن سن یا در واکنش به فرار از فشار خانواده
کسی که از موضع واکنش تصمیم به ازدواج می گیرد فردی با سلامت روان نیست.
2- من کیستم؟
نیازسنجی درست برای هدفمند کردن انتخاب و برآورد صحیح امکانات برای مناسب ترین انتخاب نه بهترین!
3- آیا من آمادگی ازدواج دارم؟
سنجش بلوغ ها:
بلوغ فیزیولوژی ( سن تقویمی – فقدان بیماری خاص)
بلوغ عاطفی ( توانایی دسترسی به هیجانات- توانایی ابراز هیجانات – توانایی مدیریت هیجانات)
بلوغ اقتصادی ( احساس خود کارامدی در تأمین معاش و جَرَم اقتصادی- کار سالم- مسئولیت پذیری و ثبات در شغل طی 1 سال- عقل معاش و در خانم ها آمادگی مسئولیت پذیری برای کارهای خانه)
بلوغ اجتماعی ( اعتماد به نفس اجتماعی و توانایی درخواست و ابراز خواسته ها- کسانیکه تنهایی را ترجیح داده بلوغ اجتماعی کافی ندارند)....
۰۳ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۱۷
۰
۰
Frzn
❌مرحله 1: مخالفت
در زمینه عاطفی و در زندگی زناشویی این مسأله به کرات اتفاق میافتد زیرا تعداد تعاملات میان فردی زوجین خیلی زیادتر از انواع دیگر روابط است و به همین نسبت احتمال بروز اختلاف میان آنها بیشتر است. اگر مخالفتهای کوچک خود را بیان نکنید و با توجه به تعداد موارد پیش آمده، از خیر مطرح کردن آنها بگذرید، این مخالفتهای کوچک جمع شده و کمکم به علامت هشداردهنده بعدی یعنی رنجش و عصبانیت تبدیل میشود.
❌مرحله 2: رنجش و عصبانیت
در این مرحله شما فرد مقابل را سرزنش و ملامت میکنید و فرد مقابل هم عکسالعمل نشان میدهد و شما را مورد حمله قرار میدهد. خیلی مواقع که سر موضوع کوچک و بیربطی دعوای بزرگی راه میافتد علت آن را باید در جای دیگر و موضوع دیگری جستجو کنید. اگر رنجش و عصبانیت، مدام تکرار شود شما در مقام جلوگیری از آن، با به درون ریختن این عصبانیت و رنجش و انباشت انرژی منفی بسیار در درونتان پا به مرحله سوم میگذارید.
❌مرحله 3: عدم پذیرش و طرد
بعد از یک دعوای مفصل، در را به هم میکوبید و از منزل خارج میشوید. شما در منزل و زیر یک سقف هستید ولی به یکدیگر بیاعتنایی میکنید و یکدیگر را مورد بیتوجهی قرار میدهید. در واقع طرف مقابل را هم از دیده و هم از دل بیرون میکنید. بیشتر جداییها و طلاقها در این مرحله اتفاق میافتد. این دوره بحرانی ترین دوره اختلافات و در حقیقت زمان به زانو در آمدن آخرین تلاشهای عاطفی طرفین برای بقای زندگی مشترکشان میباشد.
❌مرحله 4: سرکوب
سرکوبی نوعی احساس کرخی و بیحسی است. شما دیگر احساسات منفی خود را حس نمیکنید اما در مقابل، بهای بزرگی میپردازید و دیگر احساسات مثبت خود را نیز لمس و درک نخواهید کرد. آنچه این مرحله را فاجعهآمیز میکند نوع رابطهای است که بین زوجین وجود دارد. به این ترتیب که همه چیز خوب و مرتب به نظر میرسد و طرفین به ظاهر زندگی خوبی در کنار یکدیگر دارند اما در واقع بسیاری از استعدادها و مهارتهای عاطفی خود را فراموش کردهاند و به یک جسد ماشینی و متحرک تبدیل شدهاند که زندگی محدود و بیطراوتی را دنبال میکند.
۰۳ بهمن ۹۶ ، ۱۰:۵۷
۰
۰
Frzn
زنان به خود سرزنشی گرایش دارند
مردان به سرزنش اطرافیانشان
زنان احساس غم،بی تفاوتی و بی ارزشی می کنند
مردان احساس خشم و تحریک پذیری دارند
زنان حالت دلواپسی و ترس دارند
مردان بدبین و گارد گرفته می شوند
زنان از هر درگیری فاصله می گیرند
مردان درگیری و کشمکش درست می کنند
زنان در این دوران دوست دارند درباره مشکلاتشان صحبت کنند در حالی که اکثر مردان صحبت درباره افسردگی را ضعف می دانند.
اکثرزنان در این دوران برای درمان خود به غذا، روابط دوستانه و روابط عاشقانه روی می آورند، در حالی که عموم مردان با تلویزیون، ورزش و رابطه فیزیکی سعی در فراموش کردن مسئله خود می کنند.
۰۳ بهمن ۹۶ ، ۱۰:۵۶
۰
۰
Frzn
مدیریت موفق و اثرگذار در محیط کار نکته
بسیار مهمی است که سبب رشد و ارتقای سازمان و همکاران در آن محیط می گردد،
همچنین باید دانست این اثرگذاری تنها با علم تئوری به مباحث مدیریت حاصل
نمی شود بلکه می توان با رعایت نکات کوچکی به مدیری موفق بدل شد.
همه ما روزمره فعالیت های مختلفی را در
محیط کار انجام می دهیم، برخی در نقش مدیر و بعضی دیگر در نقش کارمند آنچه
این مدیریت و کارمندی را جذاب تر می کند و سبب می شود کار ما نتیجه بخش شود
توجه به نکاتی است که بدون عدم توجه به آنها موفقیتی در کار به وجود نمی
آید و رشد و بردی حاصل نمی شود، برای حضور قدرتمند و موفق این راهبردها
برای یک مدیر لازم است:
لبخند بزنید
چند بار تاکنون شنیدهاید که کسی بگوید:
«او مدیر خوبیست. همیشه بداخلاق است» هیچ وقت. مدیران خوب میدانند که
نمیتوانید الهامبخش باشید اگر رفتار بدی با دیگران داشته باشید. مدیران
خوب مثبتاندیشی و جذبه معنوی را در هر کاری که انجام میدهند، تزریق
میکنند.
زود سر کار حاضر شوید
یک راه موثر و راحت برای جهش سریع این است
که روز خود را خیلی زود شروع کنید. بسیاری از مدیران موفق و رهبران عالی،
در ساعات غیرمعمولی نظیر ۴ یا ۵ صبح از خواب بیدار میشوند. البته لازم
نیست شما هم این کار را بکنید بلکه کافی است اندکی انعطافپذیر باشید.
با اقتدار صحبت کنید
صحبت کردن یا خطاب قرار دادن دیگران، با
حس اعتماد به نفس، بسیار مهم است و شما باید این کار را قاطعانه انجام
دهید. به خودتان اعتماد داشته باشید و به آرامی و در عین حال محکم صحبت
کنید.
از سکوت حتما استفاده کنید
بعضی وقتها سکوت بهترین ابزار است چرا که
در برخی موقعیتها بسیار قدرتمندتر از کلمات عمل میکند. همچنین، استفاده
استراتژیک از سکوت میتواند تاثیر ماندگاری داشته باشد.
محترمانه رفتار کنید
هیچکس از توهین خوشش نمیآید بنابراین
شما جزو افرادی که توهین میکنند نباشید. برای یک مدیر خوب لازم است تا با
همه، از کارآموز گرفته تا راننده و سرایدار، با احترام رفتار کند.
دست دیگران را بگیرید
بسیاری از افراد رییس بودن را در راس همه
مسئولیتهای خود قرار میدهند اما این کار برای آنها احترام و ارزش به
دنبال ندارد بلکه برای آنکه رییس موثری باشید باید همکاران خود را هم بالا
بکشید و اجازه ندهید کسی درجا بزند.
به تعهدات پایبند است
بی خیالی بیماری است که می تواند سد راه
موفقیت مدیران باشد. مدیران موفق آموخته اند که به هیچ وجه نباید به تعهدات
خود پشت پا بزنند. تجربه به آنها آموخته است که باید برای پایبندی به قول و
حرف خود تمامی راه های ممکن را بیازمایند. مدیر موفق کاملا به این موضوع
واقف است که پایبندی او به تعهداتش، احترام کارمندان و وفاداری آنها به
سازمان را به همراه دارد.
تجارب خود را منتقل می کند
هرگز افراد بزرگ و موفق منجمله مدیران
موفق به تنهایی به جایگاهی که دارند دست نیافته اند. انتقال دانش و تجارب
به کارمندان جوان تر یکی از با ارزش ترین اقداماتی است که مدیران موفق
انجام می دهند. مدیران موفق برای کارمندان خود نمونه ای متعالی از چهره
واقعی یک کارمند جویای نام و موقعیت های بالاتر هستند.
مکالمه غیر رسمی داشته باشید
نباید هربار که صحبت میکنید حس رسمی بودن
را القا کنید. مدیران کارآمد در انسانی عادی بودن موفقیت کسب کردهاند.
آنها ارتباطی احساسی با افراد برقرار میکنند و برای نزدیکترکردن افراد
به هم همدلی ایجاد میکنند. مردم به انسانها پاسخ میدهند، و مدیران بزرگ
میدانند که چگونه افکار مردم را بخوانند و قلبشان را حس کنند.
گوش کنید
کارآمدترین مدیران چالش هایی را که با
آنها روبرو میشوند و موقعیت هایی را که برای کارمندانشان فراهم است، درک
میکنند. به منظور مدیریت کارآمدتر، باید به سخنان افراد تیم شان صادقانه و
با خوشرویی گوش کنند. هرچه بیشتر گوش کنند و سپس در عمل پاسخ مناسب
بدهند، بیشتر میتوانند اعتماد و وفاداری افراد تحت رهبری ومدیریت خود را
کسب کنند.
مطالعه کنید
مدیریت متفکرانه نوعی از مدیریت است که
تلاش میکنم به آن برسم و بهترین راه برای مدیر متفکر بودن خواندن با ولع و
حریصانه است. چه در حال خواندن آخرین کتاب بازاریابی باشم یا انواع
وبلاگها، سعی میکنم حداقل هر روز یک چیز جدید یادبگیرم. فایده دیگر
خواندن ومطالعه مستمر این است که از شما نویسنده بهتری میسازد. این امر
مدیریت افکارتان را هم قدرت میبخشد.
نکته آخر
با توجه داشت که دانستن این نکات دردی را
دوا نمی کند و باید همواره تک تک این نکات را استفاده کرد و در کار و
فعالیت روزانه از آن بهره برد و فراموش نکرد که اگر کارمندی نیز به این
نکات توجه داشته باشد می تواند سبب رشد خود و انجام بهتر امور محوله گردد.
در هر صورت باید بدانیم موفقیت و تلقی شدن
به عنوان مدیری راه بلد کار ساده ای نیست و با ریز بینی و توجه به نکات
مختلف است که پازل مدیریت یک مدیر کامل می شود و کارها سامان می یابد.
۰۱ بهمن ۹۶ ، ۱۳:۰۶
۰
۰
Frzn
فرایندهای ذهنی – افکار، احساس
ها، باورها، انگیزه ها و نیت ها – پیچیده ترین و گیج کننده ترین پدیده هایی
است که هر روز انسان ها با آن مواجه می شوند. بزرگترها متعجب هستند که چرا
افراد عاشق شخص خاصی می شوند، چرا به کاندیداهای خاصی رای می دهند، چرا
انتخاب های احمقانه می کنند – از گرفتن یک وام بزرگ تا خرید کدوی بیش ازحد
رسیده. کودکان گیج می شوند وقتی همبازی آن ها عصبانی می شود و این پیش بینی
شده نیست، بخشش خواهر یا برادر، بوس آبدار عمه یا خاله.
نظریه یک شخص از آن چیزی که دیگران ممکن است فکر کنند یا ایده هایی درباره فکر افراد دیگر نظریه ذهن گفته می
شود و برای ساخت نظریه ذهن کودکان باید این را بفهمند که افراد دیگر لزوما
مثل آن ها فکر نمی کنند و آن ها افکار خودشان را دارند. معمولا دربیشتر
کودکان در 4 سالگی و به کندی شروع به رشد می کند(Sterck & Begeer, 2010).
در یکی از چندین تکلیفی که محققان ساخته اند، یک کودک عروسکی به اسم Max را می بیند که سگ عروسکی را در یک جعبه قرمز می گذارد. Max می رود و کودک می بیند که سگ از جعبه قرمز خارج شده و در جعبه آبی گذاشته می شود. وقتی Max برمی گردد، از کودک می پرسند "Max
کجا به دنبال سگ خواهد گشت؟" بیشتر کودکان 3 ساله با اطمینان گفتند:" در
جعبه آبی". بیشتر کودکان 6 ساله به درستی گفتند: "در جعبه قرمز"( Wellman et al., 2001).
کودکان
3 ساله آن چیزی را که یاد گرفتند و آن چه را که قبلا فکر می کردند و آن
چیزی که شخص دیگری ممکن است فکر کند را با هم قاطی می کنند. یک روش توصیف
این پدیده این است که بگوییم آن ها تحت تاثیر دانش خودشان هستند(Birch
& Bloom,2003) آنقدر خودمحورکه دیدگاههای دیگران را نمی فهمند.
یکی از موقعیت هایی که در آن رشد نظریه ذهن دیده می شود، وقتی است که کودکی با دروغ گفتن سعی می کند از تنبیه فرار کند.
در یک آزمایش 247 کودک با سن 3 تا 5 ساله را پشت یک میز که یک فنجان وارونه که زیر آن شکلات بود، تنها گذاشتند (Evans et al., 2011) و
به کودکان گفتند فنجان را برنگردانند. در 57 درصد کنجکاوی بر آن ها غلبه
کرد و ظرف را برگرداندند، شکلات ها روی میز ریخت و آن ها نتوانستند آن را
جمع کنند. آزمایشگر برگشت و پرسید شکلات ها چطور روی میز ریختند. فقط یک
چهارم از آن ها راست گفتند (بیشتر آن هایی که سنشان بالاتر بود).
کودکان
با افزایش مهارت بهتر دروغ گفتند. 3 ساله ها دروغ های ناامیدکننده گفتند
(شکلات ها خودشان افتادند)، 4 ساله ها دروغ های بعید گفتند (بچه های دیگر
آمدند و فنجان را برگرداندند) و 5 ساله ها دروغ های موجه تری می گفتند (
اتفاقی دستم به فنجان خورد).
این مطالعه خاص در
بخشی از چین انجام شده اما به نظر می رسد نتایج در همه جا همین طور است،
بچه های بزرگتر دروغ گوهای بهتری هستند. علاوه بر تفاوت های سنی، آزمایشات
نشان داد دروغ گوهای منطقی تر،در نظریه ذهن و عملکرد اجرایی پیشرفته تر
بودند (Evans et al., 2011) که شاخصی از کرتکس prefrontal رسش یافته تر است.
Berger, K. S. (2014). The developing person through the life span (Ninth edition). New York, NY: Worth Publishers
۰۱ بهمن ۹۶ ، ۱۳:۰۰
۰
۰
Frzn
Time-Out یکی از موثرترین تکنیک های تادیب برای والدین کودکان است.
این روش برای کودکان بالای 2سال استفاده میشود
روش time0ut دارای مراحل پیچیده ای است اما در اینجا با بیان یک مثال ساده آن را قابل فهم میکنیم
فرض کنید کودک شما کسی را زده است(فرقی نمیکند چه کسی با چه سن و جنسیتی)
در این جا با کودک به مدت 1 دقیقه و حداکثر 5 دقیقه صحبت نمیکنید
باید با جملاتی کوتاه رفتار نامناسب کودک را به time-out ربط دهید(مثلا:زدن کار خوبی نیست)
در این جا والدین نباید توصیه یا آموزش دادن به کودک را به کار ببرند
باید از هیجان دور باشید
والدین باید زمان را ثبت کنند
بعد از اینکه time-out تمام شد، تمام شده است پس در مورد رفتار ناخواسته ی گذشته بحث نکنید
آن را فراموش کنید و به کار دیگری بپردازید
باز هم توجه کنید که time-out برای کودکان زیر 2سال توصیه نمیشود!
۰۱ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۵۷
۰
۰
Frzn
Discipiline به معنی تادیب کردن است.تادیب در این جا به معنی آموزش دادن و انتقال مهارت به کودکان است.
برای این که تادیب موثر واقع شود رعایت چند نکته ضروریست:
1- به وسیله بزرگسالی انجام شود که پیوند عاطفی با کودک دارد
2- همیشه از لحاظ زمانی نزدیک رفتاری باشد که نیاز به تغییر دارد(مثلا کودک باید رفتار جیغ زدن هنگام خواسته هایش را تغییر دهد)
3- کودک آن را نصفانه بداند
4- از لحاظ رشدی مناسب خلق و خوی کودک باشد(مثلا کودکی که درون گرا و خجالتی است نباید جلوی دیگران او را سرزنش کرد زیرا برایش به شدت گران تمام میشود و از لحاظ عاطفی آسیب میبیند در صورتی که کودکی که برون گرا و سرزنده است حتی شاید هنگام سرزنش کردنش در برابر دیگران جواب هم بدهد و برایش مهم نباشد!)
5- خود رشد دهنده باشد یعنی در نهایت منجر به خود تادیبی شود(یعنی کودک حتی وقتی مادر نیست هم میداند نباید به اجاق گاز دست بزند واین کار را نمیکند!!)
۰۱ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۲۵
۰
۰
Frzn
آیا به دوست یا همکارتان حسادت کردهاید
که اهل ورزش، لاغر و با پوستی درخشان است؟ شاید دوست شما زیبایی و سلامت و
شادابیش را مدیون ژنتیک خوبش باشد اما مطمئناً عادات درست و مفیدی هم دارد
که این ویژگیها را حفظ کرده است؛ عاداتی که به زیبایی و تغذیه مربوط است.
اگر میخواهید در بهترین حالت ممکن
جلوه کنید، باید به سختی تلاش کنید و توجه و تمرکز هوشیارانه در مورد تغذیه
همیشگی، ورزش و سبک زندگی مناسب داشته باشید.
در این مطلب ۵ عادت افراد سالم و جذاب را نام میبریم که اگر باهوش باشید شما هم آنها را در اولین فرصت ممکن فرا میگیرید.
۱- آنها برنامه ریزی میکنند
افراد
سالم از قبل میدانند که در طی ساعتها و روزها و هفتههای آینده چه چیزی
قرار است بخورند و با برنامهای که تعیین کردهاند میدانند که کجاها
میتوانند میانبر بزنند، زیاده روی کنند و سپس همان کالری خارج از برنامه
دریافت شده را از دست بدهند. اگر قرار است امشب به رستوران بروند، احتمالاً
روز قبل در خوردن زیاده روی نکردهاند و یا ۳۰ دقیقه بیشتر در باشگاه
ماندهاند تا ظرفیت کافی برای دریافت کالری اضافی حاصل از یک وعده سنگین و
خوشمزه را داشته باشند.
۲- آنها همیشه آمادهاند
افراد
متناسب و شاد به خودشان اجازه نمیدهند در معضل انتخاب غذا گیر کنند و
جایی بمانند که انتخابی برای غذای سالم نداشته باشند تا مجبور شوند تنها
برای رفع گرسنگی هر غذای ناسالمی را بخورند. افراد سالم همیشه هر جا که
بروند، مقداری خوراکی سالم با خود دارند و برای همین در تله انتخابهای
نادرست و ناسالم نمیافتند، تلهای که اغلب افراد سنگین وزنتر از آنها
دچارش میشوند! خوراکیهایی که اشخاص تندرست معمولاً با خود دارند
اینهاست: آجیل، پودر پروتئین، میوههای کم شیرین و سبزیجات تازه.
۳- آنها حساب کالری هر چیزی را دارند
هر
چند کالری شماری کلیشهای و تکراری بهنظر میرسد اما در حقیقت عادتی مؤثر
برای حفظ وزنی متعادل است. افراد لاغر و شاد دقایقی را در روز صرف ثبت
اطلاعات مفید در مورد خوراکیهای مصرفیشان مینمایند، بنابراین با گرایشات
مدرن " خوردن بدون نگرانی " مبارزه میکنند. آنها با کمک اپلیکیشنها یا
تنها با قلم و کاغذ، پیگیر مراحل پیشرفتشان هستند. در پژوهشها ثابت شده
افردی که از یک ابزار برای پیگیری وضعیت وزنشان استفاده میکنند، بیشتر
وزن کم میکنند.
۴- آنها کمتر میخورند
صبح
بهخیر! بوی شیر بدون قهوه را حس کنید! همه ما احتمالاً میتوانیم از
میزان روزانه کالری دریافتیمان کم کنیم – مخصوصاً کالری که از منابع
ناسالم و فرآوری شده مانند شکر تصفیه شده، چربی اشباع، کربوهیدراتهای بد…
به ما میرسد). افراد سالم کمتر میخورند؛ به همین سادگی. زندگی مدرن ما را
از رژیم غذایی طبیعی که برای وجود نوع بشر در نظر گرفته شده دور کرده است.
بیایید به جایگاه طبیعی و فطری مان برگردیم.
۵- بی اعتنا و بی توجه نیستند
افراد
سالم و متناسب میدانند که ممکن است شما دیسیپلین شخصیشان، نیروی
ارادهشان و عزم راسخشان را "وسواسی" یا "افراط آمیز" قضاوت کنید، اما
اهمیتی نمیدهند. وقتی در آینه به خود نگاه میکنند احساس بسیار خوبی
دارند. افراد سالم برایشان مهم نیست که دیگران چه میگویند و چه فکر
میکنند، آنها اطرافشان را با افراد سالم دیگری که درک و حمایتشان
میکنند پُر کرده اند.
۰۱ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۱۵
۰
۰
Frzn